اردبیل – مردم استان اردبیل همانند سایر استانهای کشور در طولانیترین شب سال گرد هم می آیند با برپایی جشن خود را برای گذراندن زمستان آماده میکنند.
هارای نیوز _ سولماز پورنعمت: در گذشتههای دور مردم زمستانهای سختی را سپری میکردند و برای اینکه این سرمای شدید و طاقتفرسا را تحمل کنند در طولانیترین شب سال دور هم جمع شده و جشنی در شب «چیلله» تدارک میدیدند تا خود را برای زمستان سخت آماده کنند.
«چیلله گئجه سی» تنها مراسمی است که میتوان گفت مراسم فرهنگی و اجتماعی بوده که در گذشته علاوه بر اینکه خانوادهها کنار هم جمع میشدند و درباره مسائل مختلف تبادل نظر میکردند و به بحث و گفتگو میپرداختند و افراد حاضر در مراسم برای سرگرم کردن مهمانها داستان شیرین فولکلوریک میگفتند.
محققان برجسته آذربایجان واژه «چیلله» را به معنی زه کمان عنوان میکنند، از آنجایی که ماه آذر به نماد تیروکمان معروف است و به قسمت کشیده کمان چلله گفته میشود. گمان بر این است بخاطر طولانیتر بودن و به اصطلاح نهایت کشیدگی آخرین شب پاییز، این شب به «چیلله» معروف شده است.
در ترکی به تابستان «یای» گفته میشود، از این رو وقتی گفته میشود «یایین چیللهسی» (چلّه تابستان)، تداعی کننده کشیدگی نهایی کمان به هنگام انداختن تیر است یعنی نهایت و اوج کشیدگی در چهل و پنجمین روز تابستان است.
قیشین «چیلله سی» «چلّه زمستان» به معنای کشیدگی نهایی شب است که از دو قسمت تشکیل میشود در افسانههای کهن آذربایجان اولین قسمت از زمستان که چهل روزه را شامل میشود با عنوان «بؤیوک چیلله» دیگری بیست روز است که با عنوان «کیچیک چیلله» شناخته میشود.
افسانه چیلله در جغرافیای استان اردبیل
در ادبیات فولکلور آذربایجان افسانه یا داستانی با عنوان «قاریننه» سینه به سینه نقل شده است که در آن «قاریننه» (مادربزرگ پیر) دو پسر به نام یکی «بؤیوک چیلله» یا چلله بزرگ دیگری «کیچیک چیلله» یا چللهکوچک دارد.
«بویوک چیلله» از ابتدای شب چیلله آغاز میشود، و تا چهل روز به طول میانجامد. در روزهای پایانی «بویوک چیلله»، یعنی برادر کوچکتر که مغرور است، نزد برادر بزرگتر میآید و میگوید: «سن گئتدین نئیله دین» (تو رفتی، چه کارهایی انجام دادی).
«چیلله بزرگ» میگوید: «تندردن سالدیم قیلفه دن چوخاردیم» یا «من گئتدیم اوشوتدوم. ناخوشلاتدیم گلدیم» مضمون این است که در اثر سرمایی که ایجاد کردم مردم را به لرزه در آوردم و مریضشان کردم.
برادر کوچکتر میگوید: «اگر من گئدسم، قاری لری کورک دن، گلین لری بی لک دن، کؤرپه لری بلک دن، ائیله رم».(تو که کاری نکردهای! ببین من چه میکنم! کاری میکنم که پشت پیرزنان، دست عروسان و نوزادان در گهواره هایشان یخ بزنند).
برادر بزرگتر به طعنه به وی میگوید: «عؤمرون آزدی، دالین یازدی» (عمرت کوتاه است و به دنبالت بهار میآید).
شبچرههای شب یلدا در گذشته و هم اکنون
اهالی استان اردبیل شب «چیلله» را در منزل یکی از فامیلها که معمولاً بزرگ فامیل بود دور هم جمع میشوند و صاحب خانه برای پذیرایی از مهمانها در فراخور حال خود «چرز» یا همان «شبچره» برای پذیرایی از مهمانها تدارک میبیند.
اکنون که سفرهها از هرگونه خوراکی از جمله هندوانه، انواع آجیل، شیرینیها و دسرهای مختلف تشکیل میشود در گذشته شهرها از بازار و روستاها محصولات تولیدی منطقه خود را ذخیره و در زمستان به عنوان «شبچره» استفاده میکردند به چند مورد از این شبچرههایی که در روستا گاهاً شهرها استفاده میشد اشاره میکنیم.
قووورغا: بانوان روستا گندم، عدس و نخود را روی تنور یا اوجاق تفت میدادند و در شبهای طولانی زمستان استفاده میکردند، قوورغا در گذشته یکی از «شبچرههایی» خوش مزه و مقوی به حساب میآمد و اکنون نیز در بعضی از خانوادههای قدیمی دیده میشود.
قاخ: در فصل تابستان میوههای که بر زمین ریخته میشد را جمع آوری کرده به دو یا چند قسمت برش داده و خشک میکردند به میوههای خشک شده «قاخ» گفته میشد، در بعضی مواقع سیب که ماندگاری بیشتری داشت برای زمستان نگهداری میکردند بعد از پخت نان در ظرفی ریخته و در تنور میپختند در شب «چیلله» یا دیگر شبهای زمستان میل میکردند.
علاوه بر سیب و گلابی، زردآلو را هم در خردادماه جمعآوری و خشک میکردند و بعضی از مواقع هسته آن را خارج میکردند و در شبهای زمستان به عنوان «شبچره» استفاده میکردند، همچنین از این میوهها برای استفاده در شب «چیلله» یا دیگر شبهای زمستان کمپوت یا لواشک درست میکردند.
قاووت یا قوووت: گندم، عدس، نخود بعد از اینکه تفت میدادند آسیاب کرده و در شب «چیلله» و شبهای زمستان میل میکنند.
لازم به توضیح است هر منطقه تولیدات خاص آن منطقه را داشت علاوه بر موارد بالا، بعضی از مناطق گردو، لبو، هویج تولید و برای زمستان ذخیره میکردند.
خونچا؛ بردن هدایا برای تازه عروس
یکی از مراسم شیرین و شادی آفرینی که در شب یلدا در گذشته برگزار میشد بردن «خونچا» برای نوعروس است. در خانوادههایی که دختر نامزد میکردند در شب «چیلله» «خونچا» طبقی پر از هدایا که بیشتر محتویات آن شیرینی، لباس، پارچه و بعضاً طلا بود توسط والدین داماد به خانه عروس آورده میشد که البته این مراسم هم اکنون نیز حفظ شده و در حال برگزاری است با این تفاوت که بسیار پر زرق و برق و پر هزینه شده است.
تاپماجا و بایاتی خوانی در شب چیلله
در گذشته بزرگترها یا شخصی که تبحر در طرح «تاپماجا» (چیستان) داشت برای ایجاد شادی و سرگرمی برای مهمانان، مسابقه چیستان را دور کرسی راه میانداخت بدین صورت چیستان میپرسیدند کسی که سریعترین جواب درست را میداد برنده بازی بود.
در این جشن ملی به دلیل طولانی بودن این شب و گذران وقت، بزرگترها «باباتی» میخواندند، گاه نیز مشاعره با «بایاتی» انجام میشد بیشتر بایاتی های مرسوم در شب «چیلله» بایاتیهایی بود که بیشتر مضمون عاشقانه و اجتماعی داشت که سینه به سینه از گذشته انتقال یافته بود.
به گزارش خبرنگار هارای نیوز، «چیلله» جز مراسمهایی است که در حال حاضر نیز توسط خانوادهها حفظ شده است اما تفاوت بین شب «چیلله» گذشته و هم اکنون این است که هر چقدر سفرههای قدیمی ساده، مفید و بی آلایش بود به همان اندازه سفرههای اکنون پر از زرق و برق است.
از طرفی در ایام گذشته در این شب افرادی که سواد داشتند یا تبحری در داستان سرایی داشتند داستانهای شیرین فولکولوریک گفته و به پند و اندرز کودکان نوجوانان و جوانان میپرداختند. در این شب علاوه بر «بایاتی خوانی»، «تاماجا»، «قوشماجا» جمع حاضر را سرگرم میکردند.
اما در حال حاضر «داستان سرایی»، «بایاتی خوانی» و یا چیستان خبری نیست و درواقع این مراسم کهن و باستانی هدف و هویت خود را از دست داده است و بیشتر از اینکه به بعد فرهنگی آن پرداخته شود بیشتر به پذیرایی و رنگین کردن سفرهها پرداخته شود.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید